تازه های بلاگ از دو در دو

Wednesday, June 20, 2007

عربهای سوسمار خور بی فرهنگ

وقتی یه زنیکه زشت رو تحویل بگیرن و این زنیکه به خود باوری برسه نتیجه اش این میشه
نانسی عجرم خواننده عرب وحشی و بی تمدن در یه اقدام مسخره سایتش رو برای ایرانیها بسته
خودتون ببینید و تاسف بخورید

Friday, June 15, 2007

زندگی شخصی افراد

در دوران الان ایران داشتن یه زندگی خصوصی خیلی بی معنیه. اینکه مثلا بدونند تو با چه کسایی رابطه داری و رابطه تون در چه سطحه برای همه جالبه. در حالیکه یه مساله خیلی ساده و ابتداییه. اینکه مثلا فلان دختر با فلان پسر باشه و برعکس یه امر خیلی پیش پا افتاده است که خیلی راحت هم توی ایران میتونه به یه مشکل تبدیل بشه. حتی کار به جایی میکشه که در مورد قضیه ازدواج افراد زندگی ضخصی دوران قبل از ازدواج طرف رو بررسی و فضولی میکنند.
همه اینها از عقده های شکل گرفته به خاطر فشارهای این مملکته.
امروز یه سایتی دیدم که تیکه فیلمهای موبایل بود. ۹۰ درصدش صحنه های اروتیک بین دخترا و پسرای ایرونی بود.
من نمیدونم یه قضیه به این سادگی چقدر مهمه که باعث میشیم زندگی بعضیا مثل زهره امیر ابراهیمی یا دعا اون دختر کرد که توسط خونه وادش لگدمال و کشته شد بشیم.
جالب اینه که رژیم برای کنترل این امر به جای فرهنگ سازی رو آورده به تعیین مجازات اعدام برای گیرندگان این فیلمها.
میدونید این جماعت تا آخر عمر هم که شده سینه خیز به مسیرشون ادامه میدن و قبول نمیکنند دین و مذهب یه امر شخصی که اجبار اجتماعی اش جز لوث کردن قضیه فایده ای نداره

Thursday, June 14, 2007

شب جمعه

  1. زندگی جذابیه واقعا . اینکه همیشه دود و نوشیدنی در کنارت حاضر باشه. این چند روز به خاطر شهر مضخرفی که توش هستم نه میتونم نوشیدنی دلچسبم رو تهیه کنم نه راحت میتونم سیگار بکشم. این عکس خالی از لطف نیست دیدنش.
  2. امشب مثلا شب جمعه است. تو تهران حداقل شبای جمعه با بچه ها کلی خوش میگذروندیم اما تو این خراب شده که به خاطر مادربزرگم چند روزه اومدم جز دهن سرویس شدن هیچی نداشته برام
  3. خاتمی رو دوست دارم. میدونید بین این آخوندا قابل تحمل تره. انقدر جنبه داره که با یه خانم دست بده . انقدر این محدودیتها تو جامعه هست که جز بیماری حامعه ما فایده ای نداره. نقد ابطحی بد نیست
  4. نمیدونم کی میتونیم درک کنیم که علاقه و ابراز علاقه جرم نیست. نمیدونم زنها با چه زبونی باید بگن ما آقا بالا سر نمیخوایم

Wednesday, June 13, 2007

دختری که برای زندگی خیلی کوچیک بود

یکی از دوستام خودکشی کرد. یه زمانی همیشه با هم میرفتیم مهمونی های دوستانه
همیشه خودش رو وابسته به من نشون میداد و حسادت رو وقتی میدید یه پسر با من گرم گرفته تو وجودش حس میکردم.
دلم اصلا نسوخت. اون برای زندگی خیلی کوچیک بود

Tuesday, June 12, 2007

بمب شهوت زا و شکنجه گری حکومتی

  1. این آدم هم برای خودش آدم عجیبیه. حکم اعدام هم توسط حکومت براش تعیین شده. یه اظهاریه ای در زندان از این مرد گرفتند که گفته آره من گول خوردم و از این چیزا. من نمیدونم این شکنجه گرای زندان کی دست از این حرکات تابلوشون بر میدارن. حتما باید قضیه زهرا کاظمی باز تکرار بشه.
  2. عماد افروغ با اینکه از این مغز پوسیده هاست ولی جسارت قابل تحسینی داره. من کلا از پسرا و مردایی که جرات شون بالاست خوشم میاد. سرشون به تنشون می ارزه. به هر حال بعد از سه سال از ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس کنار گذاشته شد.
  3. پنتاگون داره رو یه بمب جدید که یه بمب شهوت زاست کار میکنه. وای فکرشو بکنین. مردای ایرانی همینطوریش بدون بمب از شدت اروتیک بودن قابل کنترل نیستن حالا همچین بمب برای ایران استفاده بشه خیلی جالب میشه. البته در حقیقت این بمب سربازان رو تبدیل به آدمای همجنس باز میکنه.والله ما زنا میتونیم از بدن هم لذت ببریم ولی نمیدونم چطور مردا میتونند از سکس با هم لذت ببرند برام جالبه
  4. تبلیغ سواحل کانادا خیلی باحاله.سواحل لخت بازی

گذار و گذر

به خاطر معضلهای شدیدی که تو ایران هست جوونا اکثرا علاقه شدید دارند تا خودشون رو خلاف نشون بدن. مثلا دخترا همه طوری صحبت میکنند که انگاری پتیاره هستند ولی هنوز جرات یه تماس بدنی ساده هم با جنس مخالفشون رو ندارن. پسرا هم که اگر چه خیلی تو ایران راحتترند ولی هنوز از اینکه با رفیقه معظمه خودشون از جلو چشم باباشون رد بشند عین سگ میترسن.
یه عده کمی هم که از این قاعده مستثنی هستند تظاهر از حرکاتشون میباره و معلومه یه سیر گذر اونها رو به اینجا کشونده.
تو این شرایط من همیشه یه قاعده ساده دارم. سیگارم رو روشن میکنم و به هر دو طرف ماجرا بلند بلند میخندم

Monday, June 11, 2007

من یک دخترم

مدتهاست که من وبلاگ میخونم و واقعا نمیتونم انکار کنم که خیلی چیزا از دوستای خوب بلاگی ام یاد گرفتم. اما به پیشنهاد چند تا از دوستای خوب تصمیم به نوشتن گرفتم.
یک دختر بیست و هفت ساله هستم که از نگاههای تحقیر آمیز مردای سرزمینش متنفره